تیله کوچولو

درد و دل

1391/5/24 4:10
نویسنده : ساره
1,257 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم .

نمی دونی مامانی چقد غم داره . نمی دونی چقدر دلش پره . نمی دونی چقدر ضعیف و ناتوان شده .نگران

احساس میکنم دیگه نمیتونم زن خوبی برای بابات باشم . چقدر بگم درکم کن . ولم کن . اونجا نمیام حال ندارم . فلان جا نمیام حوصله ندارم . بهم چپ نگاه نکن طاقت ندارم . حرفای ناراحت کتتده نزن روحیه ندارم و ............

پس اون چی؟؟ مگه اون آدم نیست ؟؟؟ چقدر دلم براش میسوزه .. چه روزای بدی رو داریم میگذرونیم .

3 ساله هر روز میگم کاشکی اینروزا بگذره !! حواسم نیست که عمرو جوونیم داره میگذره !! بهترین سالهای عمرم داره میگذره !!!

امروز که به خودم تو آینه نگاه کردم دلم واسه خودمم سوخت ...  یه زمانی هرجا میرفتم حرف خوشگلیم بود اما حالا احساس میکنم روز به روز دارم زشت تر و لاغر تر میشم .ناراحت

یه زمانی چقدر شاد بودم . چقدر سرخوش بودم . اگه یه جوراب میخریدم کلی ذوق میکردم اما حالا طلا برام خاکستره ...

افتادم تو یه گرداب بزرگ .... از بابایی خواستم کمکم کنه . فکر میکنه که میتونه اما کار اون نیست .

من یه تلنگر میخوام . تلنگری که خودم به خودم بزنم و خودمو از این بحران بیارم بیروون . اما کی میتونم ؟؟ خدا خودش میدونه .

خیال دارم تا یه مدت اصلا خونه مامان جون اینا نرم . نمیتونم تو چشاشون نگاه کنم . هر بار با مامان جون تلفنی حرف میزنم صداش گرفته است . پس معلومه مدام در حال گریه کردنه . پس بهتره اونجا نرمو عذاب خودمو بیشتر نکنم چون نگاه غم بارشون باعث میشه که مرگمو از خدا بخوام .

حالم بده مامانی .

حالم خیلی بده ....

هیچ چیز نمیتونه قلبمو آروم کنه . هیچ چیز نمیتونه شادم کنه . هیچ چیز نمیتونه روح آشفته ام رو رام کنه.

فقط از خدا میخوام کمکم کنه .

کمک کنه که با این واقعیت تلخ کنار بیام تا لااقل بتونم با همسرم آروم و شاد زندگی کنم .

خدایا کمکم کن ....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان مهربون فاطمه
24 مرداد 91 4:28
سلام گل بانو.هر کسی توی این دور و زمونه به یه بهونه ای با شوهرش این کارا رو میکنه.خود من از نبودن همسرم صبح تا شب خسته شدم.اونقدر که دائم به همه چیزش گیر میدم.نمیدونم شاید اگه دور از جون الان جای این زلزله زده ها بودیم حسرت امروزمون رو میخوردیم.ما باید به هم کمک کنیم تا شاد زندگی کنیم.دو نیا از دو روز هم کمتره .خواهری دوست دارم و اگه قابل باشم دعات میکنم.تو هم حتما دعام کن که سخت محتاجم.


سلام . وبلاگتو دیدم . خودتم دیدم . آخه من کی باشم که بخوام برای تو دعا کنم ؟؟ من واسه تو دعا کنم خدا خندش میگیره !! میگه نگا کن !! کی داره واسه کی دعا میکنه !!
من مدام دارم عهد میکنم نماز بخونم اما ترک میکنم . هر بارم به یه بهانه . آدمایی مثل من ایمانشون به حرفه نه عمل . همه جوره خدارو میخوام اما بی نماز !!!
واسه همین یه وقتایی که اسمشو میارم خجالتم میگیره . به خودم میگم ساااااااااااااره ... آخه تو چقدر پر روئی!!!! چطور روت میشه اسمشو بیاری وقتی که به مهم ترین خواستش عمل نمیکنی .
اسمتو نمیدونم . اما مامان فاطمه میدونم ایمان به ظاهر و پوشش نیست اما به حرفم نیست .
بیشتر دلخوری من از خودمه .
واسه دردودل دارم اینا رو بهت میگم اما من بعد از اینکه جوابم منفی شد بیشترین مشکلم خود درگیریه !!
یه جورایی از خودم بدم میاد .
احساس میکنم اسم مسلمانی رو دارم یدک میکشم . نه اینکه چون مومن نیستم خدا بهم بچه نداده . نه . دوستی دارم که نماز شب خونه و من حقیقاتا رو اسمش قسم میخورم و اونم بچه دار نمیشه . و کسایی رو میشناسم که نعوذبلله همه چیزو منکر میشن اما مثل خرگوش بچه میارن .
می دونم به اینا نیست .
اما نمیدونم چرا نمیتونم به خودم بیام .
چرا منه واقعی رو پیدا نمیکنم .
به همون خدا قسم من هر روز دارم خودمو مواخذه میکنم .
هر روز واسه خودم حکم میدم .
از خودم دفاع میکنم .
خودمو شکنجه میکنم و ........
اینجوریاست عزیز دلم .
من با تو خیلی خیلی فرق میکنم .
پس یه خانومی کن و تو برای من دعا کن .
مامان مهربون فاطمه
27 مرداد 91 9:07
سلام گل بانو.اینجوری نگو. خانوم دلم میگیره...خدا همه ی بنده هاش رو دوست داره.یه وقتی می بینی من در مقابل تو هیچم...ولی بدون خدا منتظرته...اونقدر دوست داره تو به طرفش بدوی...آغوشش رو باز کرده...فدات شم تو با این دل شکستت به خدا نزدیکتری...گلی خانوم خدا به نماز من و شما نیاز نداره...من هم خیلی قاصرم....اما نماز و یه سری عبادات واجب فایدش مال خودمونه...گل بانو تا ماه رمضون تموم نشده با خدا آشتی کن.بی شک منتظرته و خیلی دوست داره...عزیزم تو هم برای من دعا کن...چون از هر دلی راهی به سوی خداست...عزیزم ما همه از یه پدر و مادریم...گاهی کوتاهی می کنیم ...ولی اول و آخرمون عاشق خداییم...قربون دل نازکت کنم ...طبیب اصلی خداست...راست میگی به ظاهر نیست ...ولی این حداقل کاریه که میتونم به خدا ثابت کنم به حرفش گوش میکنم.باز هم میگم دوست دارم...پس من برات دعا میکنم....تو هم برای من...بی شک دعا اثر دارد...دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد...


فقط میتونم بگم : تو خیلی خیلی خوبی .
بوووووووووووووووووووووووووووووووس .
به عشق ابالفضل
28 مرداد 91 5:10
سلام خانمی حاجت روا انشاالله.به ما سر بزنید وبه ابوالفضلم توی مسابقه نی نی خواب الود رای بدین ممنونم.


سلام . ممنون . چشم .
بوووس.
آفاق
1 شهریور 91 0:34
سلام ساره ی عزیزم؛ قبلا هم برات نظر گذاشته بودم.
عزیزم شب بیست و سوم ماه مبارک توی جای باصفا زیر آسمون خدای مهربون برات دعا کردم و چندبار اسمت رو بردم؛از آشناهام هم خواستم که برات دعا کنن،یکی از اونا مامان نفس طلایی بود و یکیشون مامان مسافر کوچولو.
مطمئن باش که دعاها مستجاب میشه،این وعده ی خدای مهربونه و خدا به عهدش وفا میکنه.اما نحوه ی استجابتش رو ما نمی دونیم! شاید عین دعامون خیلی سریع مستجاب بشه؛ شاید قبول بشه اما با
تأخیر؛ شایدم چیزی که میخوایم به صلاحمون نباشه و خداجون در ازای اون یه چیز بهتر بهمون عطا کنه.یقین داشته باش که خدا دستامون رو خالی برنمیگردونه و اگه به وجود نازنینش اعتماد داشته باشیم و به خود مهربونش بسپریم، بهترین چیزا رو تو آغوشمون سرازیر میکنه
همین الآن بلند شو، وضو بگیر و برو قشنگترین چادر رنگیت رو بردار، بعد هم برو قسمتی از خونت که بیشتر دوستش داری، اول یه کم رو به قبله بشین و هرچی درددل داری به خداجون بگو، تا دلت میخواد خودت رو براش لوس کن و گریه کن؛ هر وقت دلت خالی شد و احساس سبکی کردی، پا شو و به خاطر همه ی نعمتایی که خدای مهربون بی دریغ بهت عطا کرده، به خاطر همه ی نعمتایی که تو نخواسته، بهت بخشیده، به خاطر همه ی اون چیزایی که ازش خواستی و بهت داده و به خاطر هزار و یک دلیل دیگه که خودت میدونی و خدای مهربون، دو رکعت نماز شکر بخون، با همه ی عشقی که بهش داری، و به این فکر کن که حاضری خدا هرچی میخوای بهت بده اما عشق و محبتش رو از تو بگیره؟ میدونم که از تصورش هم دلت میلرزه
پس پاشو عزیزم، پاشو اول با مهربونترین و عزیزترین کسی که داری آشتی کن، بعد هم با خودتبعدش بهترین غذایی که همسرت دوست دااره براش درست کن و دلش رو شاد کن و در اولین فرصت با یه دسته گل برو خونه ی مامان مهربون و با روی باز و لب خندونت شادی رو بهش هدیه کن
عزیزم اگه به داشته هات فکر کنی و قدر اونا رو بدونی، همیشه قلبا شادی.منتظر جواب سرشار از امیدتم عزیزم


سلام . آفاق عزیزم چقدر تو خوب و مهربونی .
مهربونی که به فکر کسی هستی که نه دیدیش نه میشناسیش.
ازت ممنونم و از ته دلم از خدای مهربون میخوام جواب این قلب پاکت رو به بهترین نحو بده .
حتما به توصیه ات عمل میکنم .
دوستت دارم . بوووووووووس.
آفاق
4 شهریور 91 23:47
سلام ساره جونیبعد از اون نظر، هر روز یکی دوبار به وبت سر میزدم تا ببینم نظرم رو خوندی یا نه؟ و الآن که جوابت رو دیدم خیلی خوشحال شدم
جون آفاق اگه کاری که گفتم رو کردی، حتما نتیجه اش رو بهم بگو!
باور کن تا مطمئن نشم که همه چی ردیف شده و حالت خوبه و مثل قبل شاد و سرحالی، دست از سرت برنمیدارم
من از اون آدمای سمجم که حالا حالاها ول کن معامله نیستن
راستی عزیزم هر وقت این پیامو خوندی، و همسر محترم اومدن منزل، بعد یه استقبال گرم با یه چهره ی شاد و ترگل،ورگل؛ اگه خسته نبودن خودت پیشنهاد بده با هم برین بیرون؛ هر جا که با هم خاطره ی خوش دارین و بیشتر بهتون خوش میگذره
(انصافا حرفامو گوش کن؛ قدر این مشاوره های بی جیره و مواجب رو بدون؛ و الا قلبم میشکنه)
امیدوارم همیشه شاد باشی حتی وقتایی که ظاهرا زندگی مطابق میلت نیست؛ به داشته هات فکر کن عزیزم؛ و از وب منم دیدن کن و برام نظرای قشنگ،قشنگ بذار


مرسی آفاق جون . تو خیلی خیلی مهربونی .
دوست دارم .
بوس
آفاق
4 شهریور 91 23:51
راستی ساره جونی ممنون از دعای خیلی قشنگت


خواهش میکنم عزیزم .
بووووووووووووس
یک دوست
5 شهریور 91 4:33
ساره جان یادت نره خدا خیلی مهربونه . خیلی خیلی خیلی
و همیشه مراقب ماست . اینو یادت نره .
دل شکسته به خدا نزدیکتره .
راستش دعاهام برای خودم هیچوقت نگرفته ولی برای دیگران ... تا دلت بخواد . اگه ریا و عجب نباشه تو دوست و آشناها به من می گن مستجاب الدعوه !!!! . اگه واقعا قابل باشم از ته دل همیشه دعات کردم عزیزم . غمگین نباش . لبخند مهربون خدا زیباترین تصویر این روزهای توست ... چشماتو باز کن و این مهربانی را ببین .


ممنون عزیزم.
بووووووووووووووس
مامان نفس طلایی
15 شهریور 91 17:03
توکل بر خدا ... لروم باش و زندگی کن ... همه ی سختی ها رو از ذهنت پاک کن ... یه مدت بی خیال بچه شو و با عشق دوباره به زندگیت انرژی بده وقتی دوباره سرحال شدی راحت تر می تونی برای بچه اقدام کنی وو.... خیره انشالله


مرسی عزیزم .
بووووووووووووس
طاهره مامان امیرعلی
27 شهریور 91 15:21
سلام.وبلاگتون مثل همیشه زیبا و قشنگه،تبریک میگم بهتون.امیرعلیه من تو جشنواره ی آتلیه سها شرکت کرده و به رای شما شدیدا احتیج داره.اگه به وبلاگش سر بزنین یه پست گذاشتم که آدرس جشنواره است اگر روش کلیک کنین مستقیم به سایت جشنواره میره.اسم پسملیه من امیرعلی مرادیان هست.بهش رای بدین و مارو خوشحال کنین.امیدوارم بتونم لطفتونو جبران کنم.


سلام عزیزم . ممنون که به وبلاگم سر زدی . فکر کنم الان دیگه دیر باشه واسه رای دادن . در هر صورت شرمنده که نتونستم کمکت کنم . بووووس